شعله ی پنهان

از چه ؟ از کجا؟ از کدام راه و منش

سه شنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۴، ۰۵:۱۶ ق.ظ

گذر زمان، آدمی را تغییر میدهد و اصلا، این خاصیت اوست. مگر میتواند ثابت بماند؟ مرداب شدن در مرام این آفریده ی شگفت نیست لیکن، هر رفتی..هر جاری شدنی، هر حرکتی، مشقتی دارد و دردی! درد دانستن؟ این که بدانی..کافیست ؟ کدام پای تو میرود به راه گمگشته؟کدام دست تو میرود به پیش؟ و چنان هرروز در خویشتن سقوط میکنی که هیچکس را توانای شنیدن این رنج نیست. هیچکس را توجیهی برایش نیست و گر دستت نگیرد خدابت، دگر باره در خود خواهی شکست.  از شیطانی که میفریبد ظریف، از دست و پلا زدن در منجلاب بودن، از غفلت . از بی همسفری..بی مرشدی..بی راهنمایی..تیره و تارم! راه نشانم بده! هیچ ندارم جز این شعله هایی که پنهان از درونم زبانه میزنند و میسوزانند . سنگینم. 

ذهنم را به من باز ده 

ای افریننده ی هر انچه که نبود و به فرمان تو شد.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۱/۱۱
گم گشته

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی